حصار صبوری

🌹🌹🌹🌹 به لبم رسیده جانا ، تو بیا که جان بماند نفسی که با تو باشد ، ز همه جهان بماند نگهی به چشم مستت ، ز دوای دل فزون است که در این دل شکسته ، فقط آن نشان بماند دل اگرچه خون شد از تو ، نرود ز یاد هرگز که چنین غمی شیرین ، به دل عاشقان بماند شب و روز من تویی تو ، همه آرزو تو باشی نرود ز خاطر من ، اگر این زمان بماند به نسیم موی تو دل ، چو حریر شوق لرزد که خوشا نسیم عشقت ، به دل و روان بماند 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 بهار آمد و دل ز خویش بی‌خبر افتاد نسیم عشق بر آمد

آخرین مطالب این وبلاگ

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها